پسر فاطمه نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه ها رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدایا حسن عسکری
آینه ی قبله نما یا حسن عسکری
دست بیفشانید و عود بسوزانید که یازدهمین مسافر بهاراز راه می رسد قدم هایش را شکوفه باران کنید!
هرگز کسی به خوبی چون یار ما نباشد مه را نظیر رویش گفتن روا نباشد
موئی چنان خمیده چشمی چنان کشیده در چین به دست ناید و اندر ختا نباشد
با او همیشه ما را جز لاله در نگیرد با ما همیشه او را جز ماجرا نباشد
گر حال من نپرسد عیبش مکن که هرگز سودای پادشاهی حد گدا نباشد
ما کشتگان عشقیم همچون عبید ما را عقلی سلیم نبود صبری بجا نباشد
هرگز کسی به خوبی چون یار ما نباشد
مه را نظیر رویش گفتن روا نباشد
موئی چنان خمیده چشمی چنان کشیده
در چین به دست ناید و اندر ختا نباشد
با او همیشه ما را جز لاله در نگیرد
با ما همیشه او را جز ماجرا نباشد
گر حال من نپرسد عیبش مکن که هرگز
سودای پادشاهی حد گدا نباشد
ما کشتگان عشقیم همچون عبید ما را
عقلی سلیم نبود صبری بجا نباشد